راهکارهای غلبه بر تفکر بیش از حد
راهکارهای غلبه بر تفکر بیش از حد
اگر خیلی زیاد فکر میکنید و احساس میکنید بار اضافهای را به ذهن شما تحمیل میشود و به قولی گرفتار نشخوارهای ذهنی و Overthinking هستید، این مطلب میتواند برای شما مفید باشد😊
تقابل میان عقل و احساس:
تقابل میان عقل و احساس همیشگی است، ما برای رهایی از احساسی عمل کردن در زمینههای مختلف زندگی به عقل روی میآوریم و در مورد موضوع یا مساله خاص فکر میکنیم و اجازه میدهیم عقل برای ما تصمیم بگیرد اما در بعضی مواقع این تفکر بیش از حد میشود و درگیر مسائل و موضوعاتی میشویم که شاید در حال حاضر اهمیت زیادی در زندگی ما نداشته باشد و در انتهای روز احساس میکنیم که مغز خسته شده و دیگر شاید نتوانیم در خصوص یک موضوع ساده درست تصمیم بگیریم.
در دنیای امروز چه در محیط کاری و چه در زندگی شخصی نیازمند این هستیم که تصمیمگیری سریع و در عین حال متفکرانه داشتهباشیم. در دورانی که به اطلاعات بیشتری دسترسی داریم، تعجبی ندارد که نیمی تا نزدیک به سه چهارم افراد اعتراف میکنند که بیش از حد فکر میکنند.
برخی از افراد که به ظاهر موفق به نظر میرسند، تمایل دارند همه چیز را بیش از حد پیچیده کنند، این کار را با افزودن پیچیدگیهای غیر ضروری به تصمیمات خود و تامل بیش از حد طولانی انجام میدهند. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است گروهی از افراد هستند که برای پردازش عمیقتر در جهان پیرامون خود ساخته شدهاند و تامل عمیق در موضوعات مختلف سبب ایجاد تغییرات و اکتشافات برجستهای گردیده است.
افکار مداوم میتواند خستهکننده باشد و اگر کنترل نشود، میتواند به اضطراب و فرسودگی منجر شود. همچنین عواقب جبران ناپذیری نیز برای سازمانها بهوجود آورد. وقتی فرد یا یک تیم کاری به طور معمول در هر وظیفهای بیش از حد معمول زمان برای بررسی میگذارد، این امر باعث ایجاد گلوگاه در فرایند کاری میشود و تصمیمگیری را کند میکند، فرصتها از دست میروند و احتمال شکلگیری فرهنگ اجتناب از ریسک در سازمان رخ میدهد که نتیجه آن محدود کردن مسیر رشد کسبوکار است.
انواع تفکر بیش از حد و راهکار غلبه بر آن:
به همین علت، نیاز فوری به راهحلهای موثرتری برای غلبه بر بیش از حد فکر کردن وجود دارد. در ادامه این مقاله با انواع تفکر بیش از حد و راهکار غلبه بر آن آشنا خواهیم شد:
1. نشخوار فکری
نشخوار فکری بهترین توصیف برای حلقههای ذهنی است که در آن بر رویدادهای گذشته به ویژه موارد منفی یا ناراحت کننده، تمرکز میشود. کسانی که نشخوار فکری میکنند اغلب در گردابی از پشیمانی، گناه و سناریوهای “باید، شاید، میتوانستم” گرفتار میشوند. آنها بررسی میکنند که چه چیزی اشتباه پیش رفته، اغلب خود را سرزنش میکنند. یک جنبه کلیدی نشخوار فکری، گرایش آن به گذشته و گیر کردن در آنجاست.
نشانههایی که باید مراقب آنها باشید:
- بر بازخوردهایمنفی تمرکز میکنید.
- اغلب شکستها، موانع، یالغزشهای گذشته را در گفتگو با دیگران مطرح میکنید.
- بیشاز حد محتاط یا ایده آل گرا هستید، شاید کار خود را دو یا سه بار بررسی میکنید زیرا میخواهید از اشتباهات جلوگیری کنید.
راهکار:
به جای اینکه اجازه دهید نشخوار فکری تمام روز شما را در بر بگیرد، آن را در یک بازه زمانی قابل مدیریت محدود کنید، زمانی حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه در روز. زمانی از روز را انتخاب کنید که برای شما مناسب باشد (فقط نه دقیقاً قبل از خواب 😊) و مکان مشخصی برای زمان نگرانی خود انتخاب کنید. میتواند یک صندلی خاص، اتاق یا حتی یک نقطه در پارک باشد.
نگرانیهای خود را به دو دسته تقسیم کنید: آنهایی که میتوانید کنترل کنید و آنهایی که خارج از کنترل است.
برای نگرانیهایی که در کنترل شما هستند، اقدامات یا راهحلهای احتمالی را پیشبینی کنید. به عنوان مثال، اگر نگران رسیدن به یک مهلت یک پروژه هستید، مراحل اقدام شما میتواند شامل گفتن نه به یک تعهد دیگر باشد.
هر زمان که نگرانی غیرقابل کنترلی پیش میآید، سعی کنید یاد بگیرید که رها شوید. به طور مثال تصور کنید که نگرانی را در یک بادکنک قرار داده و آن را به آسمان رها میکنید.
با اختصاص دادن زمان مشخصی برای رسیدگی به این افکار، شما در نبرد مداوم برای دور کردن آنها نیستید. شما فقط آنها را به زمانی مناسبتر موکول میکنید. اگر نشخوار فکری خارج از زمان نگرانی تعیین شده شما پیش میآید، به آرامی به خودتان یادآوری کنید، “الان نه، بعداً به این موضوع رسیدگی میکنم”، که به افزایش آگاهی و کنترل بر الگوهای فکری شما کمک میکند.
2. سفر به آینده
این دسته از افراد نگران آنچه پیش رو است هستند. در حالی که مقداری از پیشبینی مفید است، سفر به آینده میتواند به نقطهای برسد که شما را عقب نگه دارد. عدم قطعیت در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد، احتمال شکست، و ترس از ناشناختهها میتواند آن را به یک شکل چالشبرانگیز از افراط در تفکر تبدیل کند.
نشانههایی که باید مراقب آنها باشید:
- انرژیزیادی را صرف برنامهریزی برای هر سناریوی ممکن میکنید تا برای هر احتمالی آماده باشید.
- به سختیموفقیتهای خود را جشن میگیرید (خوشحال میشوید) زیرا همیشه در فکر دستاورد بعدی خود هستید.
- اغلب احساس بیقراریمیکنید، به دلیل افکار مربوط به کارهای برجستهای که باید انجام شوند.
راهکار:
از توانایی خود برای نگاه به آینده به نفع خود استفاده کنید.
به عنوان مثال، مدیری را در نظر بگیرید که غرق کار برای اجرای یک پروژه مهم است. مهلت کاری محدود است، انتظارات بالا هستند و تیم او تحت فشار قابل توجهی قرار دارد. او نگران پروژه، بار کاری تیم و واکنشهای احتمالی ذینفعان است.
مدیر در طول زمان ناهار خود یک اتاق کنفرانس آرام پیدا میکند، چشمان خود را میبندد و خود را در پنج سال بعد تصور میکند. او در نقشی ارشدتر در مورد مسیر شغلی خود تامل میکند. در این دیدگاه آینده، متوجه میشود که اجرای این پروژه یکی از بسیاری پروژههایی بود که او انجام داده است. او به یاد میآورد که برخی جنبهها طبق برنامه پیش نرفتند، اما همچنین چگونه تیم تطبیق یافت و از تجربه ها آموخت.
این استراتژی، که به عنوان فاصلهگذاری زمانی شناخته میشود، میتواند فوریت و شدت نگرانیها را کاهش دهد و به افراد کمک کند تا با ذهنی آرامتر و متعادلتر بر حال حاضر تمرکز کنند.
3. تجزیه و تحلیل بیش از حد
تجزیه و تحلیل بیش از حد مانند شیرجه زدن بسیار عمیق در یک موضوع، فکر یا موقعیت است. در حالی که گاهی اوقات میتواند منجر به بینشهای عمیق شود اما اغلب اوقات نتیجه آن گیر کردن در جزئیاتی است که ممکن است خاص نباشند.
نشانههایی که باید مراقب آنها باشید:
- دائما در حال به تعویقانداختن یا تاخیر در شروع کاری هستید زیرا به تحقیق بیشتر میپردازید.
- به طور مکرر تاییدیا تصدیق دیگران را جستجو میکنید، زیرا به تحلیل خود اعتماد ندارید.
- در تفکیک بین وظایف با اولویتبالا و پایین با دشواری مواجهه میشوید و همین امر منجر به تاخیر در تصمیمگیریها میگردد.
راهکار:
به جای تلاش برای بهترین انتخاب، هدفگذاری کنید برای انتخابی که به اندازه کافی خوب و رضایتبخش باشد. هنگامی که یک تصمیم، معیارهای تعیین شده شما را برآورده کرد و رضایتبخش بود، باید با آن پیش بروید، حتی اگر گزینه بهتری احتمالاً وجود داشته باشد.
معیارهای تصمیم کلیدی به شما کمک میکنند تا مهمترین متغیرهایی که در یک تصمیم اهمیت بیشتری دارند را در اولویت قرار دهید. اگر شما در یک موقعیت تصمیمگیری گروهی هستید، همه را تشویق کنید و بر سر معیارها با هم به توافق برسند.
به خاطر داشته باشیم که هدف حذف کامل تفکر عمیق نیست، بلکه جلوگیری از آن است، بخصوص در زمانی که به شکل ناکارآمد آن تبدیل میشود.
دیدگاهتان را بنویسید